تحقيقات نشان مي دهد افرادي كه آمادگي لازم براي ازدواج را دارند و سپس با آگاهي هاي كافي اقدام به اين كار مي كنند ، به مراتب زندگي بادوامتر و بهتري دارند.

با توجه با افزايش تعداد متقاضيان ازدواج در جوامع جوان ، در اين بخش 4 كليد اصلي براي خوشبختي در زندگي مشترك را خاطر نشان مي كنيم  كه آمادگي براي آنها درصد موفقيت در ازدواج را افزايش مي دهد :

-         يكي از اصلي ترين موارد در ازدواج و زندگي موفق ، دوستي و صميميت است. زن و شوهري كه همديگر را به جاي رقيب ، دوست مي بينند و مي خواهند با رفاقت و صميميت زندگي را جلو ببرند به طور خاص تصميمات  منعطف تر و مطلوب تري را در راه و روش رفتار و گفتار خود انتخاب مي كنند و همين امر به بقاي زندگي مشترك كمك مي كند. آيا شما نيز ظرفيت هاي لازم براي ايجاد يك رابطه دوستانه و صميمانه را داريد؟

-         زندگي مشترك نياز به محبت دارد. اگر شما كسي هستيد كه رفتارهايتان متقابلاً اعمال مي شود و در قبال هر كنش يك واكنش نشان مي دهيد و كاري را بدون دلايل منطقي و صرفاً به دليل خوشحالي كسي و محبت به او انجام نمي دهيد بهتر است فعلاً به فكر ازدواج نباشيد. گاهي اوقات در زندگي لازم است ما بدون هيچ چشم داشت و انتظار متقابلي به فرد مقابل محبت كنيم تا زندگي هم براي خودمان و هم همسرمان شيرين شود.

-         يكي ديگر از عوامل مهم در زندگي مشترك ، اهداف مشترك و اعتماداست. گاهي اوقات معاني اين موارد به تفاهم تعبير مي شود. دقت داشته باشيد اگر اهدافي كه شمادر زندگي مشترك دنبال مي كنيد يا انگيزه تان اززندگي مشترك با طرف متقابل متفاوت است نخواهيد توانست زندگي خوبي داشته باشيد ، اما در صورتي كه انتظارات تان از زندگي تقريباً مشابه باشد مي توانيد با اعتماد به اين كه همسرتان نيز به دنبال اهداف مطلوب شماست راحت تر به او اعتماد كنيد و آرامش بيشتري داشته باشيد.

-         آخرين كليد در موفقيت ازدواج اين است كه بتوانيد نيازها و خواسته هاي طرف مقابل را تا حد امكان بشناسيد و برآورده سازيد. گاهي اوقات برخي افراد بقدري خودخواه هستند كه مي خواهند راحتي و آرامش و تامين خواسته هايشان به طور كامل توسط طرف مقابل برآورده شود و در واقع همسرشان تمام وقت و فكر و انرژي خود را صرف رضايت ايشان كند اما در مقابل حاضر نيستند حتي در جزئي ترين امور و برنامه ها و رفتارهاي خود به خاطر رضايت همسرشان تجديد نظر وآن را اصلاح كنند. چنين افرادي عموماً توجيه شان اين است كه من همين طور هستم اما همسرم بايد به من اهميت بيشتري بدهد. غافل از اينكه طرف مقابل چه همسرشان باشد و چه فقط يك دوست يا همكار وقتي ببيند كه ايشان فقط به منافع خود فكر مي كند پس از مدتي توجه كمتري به ايشان مي كند.